میکائیل دیانی: نحوه مواجهه ما با پدیدهها، بخش زیادی از مسیری است که قرار است طی کنیم؛ اینکه پدیده را چگونه بشناسیم، چگونه تحلیل کنیم و برای آن چه تجویزی داشته باشیم؟!
همینطور اینکه کدام سمت ماجرا بایستیم و به آن نگاه کنیم؟!
این سؤالات میتوانند در مورد همه پدیدههای اجتماعی، سیاسی در همه حکومتها وجود داشته باشند و اساسا ربطی به ایران یا غیر از ایران ندارند!
در مورد اتفاقات چندماهه اخیر نیز تحلیلگری ما مستثنا از این قاعده نخواهد بود و ما باید همه وجوه را برای تحلیل مدنظر قرار دهیم.
نگارنده در این یادداشت اولجمله تنها یک هشدار را میخواهد فریاد بزند و آن این است که «تحلیل درست، پاک کردن صورت مسئله نیست!» اتفاقی که در بخش زیادی از ماجراهای ما بهوقوع میپیوندد این است که بهجای طی کردن مسیر سؤالات، اصل سؤال را پاک میکنیم!
چندماه از شروع اتفاقات گذشته است؛ ضدانقلاب با آنکه چند میتینگ جدی را تدارک دید تا بتواند به همگرایی علیه جمهوری اسلامی ایران برسد، ناکام ماند! کمپینی برای آنکه رضا پهلوی را برای رهبری اپوزیسیون معرفی کنند و همه با محوریت او علیه مردم بسیج شوند با عنوان «من وکالت میدهم» به راه انداختند و همه سلبریتیهای خریداری شده از علی کریمی تا حمید فرخنژاد را پای کار آن آوردند، اما آنچه ترند شد «من وکالت نمیدهم» در برابر رضا پهلوی بود و همه اپوزیسیون شروع به بیان بیکفایتی رضا پهلوی در حداقلیترین حالتها کردند!
جمعبندی درونسیستمی ما اما از همه این تحولات چه شد؟! «اپوزیسیون جمهوری اسلامی هیچگاه متحد نمیشود!» بنابراین ما با همین شیوه فعلی مسیر خود را ادامه میدهیم؛ درحالیکه اساسا صورت مسئله ناظر به «ناکارآمدیها و نارساییها» بوده است و هر قدر با دست مگسها را پراکنده کنیم، اما فکری به حال درمان زخم نکنیم، باز با دسته مگسهای دیگری طرف خواهیم بود!
اینکه اپوزیسیون به اجماع نمیرسد، دلیل نمیشود که ما برای حل مشکلاتمان ایده نویی نداشته باشیم، مسیرمان را درست نکنیم و به فکر اصلاحات ساختاری و اساسی در نرمافزار و سختافزار حکمرانیمان نباشیم!
درست است که مردم هیچگاه به ضدانقلاب روی خوش نشان نمیدهند، ولی این بدان معنا نیست که با نارضایتی از حکمرانی هم همینگونه سر میکنند؛ آنها اتفاقا بعد از این اتفاقات و عدمهمراهیشان با ضدانقلاب، توقع دارند اصلاحات صورت بگیرد و وضعیتشان بهتر شود!
ثبت دیدگاه